
غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته ميبرده بالاي ساختمون. صاحبكارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري، چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت ميكرد
حیف نون از دختره میپرسه اسمت چیه ؟ دختره میگه اسم من تو همه باغچه ها هست طرف میگه اهان فهمیدم شلنگه .
به حیف نون می گن برو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن…
خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر
بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا، رو می کنه به دوربین، می گه: می خوام سالاد درست کنم
يه روزي يه نفر از يه غضنفر ميپرسه :آقا اين خيابون كجا ميره؟ غضنفر ميگه :
والا من چهل ساله تو اين خياون زندگي ميكنم تا حالا نديدم جايي بره!
به غضنفر ميگن بيا اينجا به انگليسي چي مي شه ؟ ميگه : کام هير.
ميگن حالا برو اونجا به انگليسي چي ميشه ؟ ميگه: ميرم اونجا ميگم کام هير. . . !!!!
نيروي انتظامي ميريزه خونه حیف نون، حیف نون با منقل ميپره تو استخر و داد ميزنه:
از اينجا به بعدش به شما ربطي نداره، به نيروي دريايي ربط داره!
غضنفر ميره مراسم ختم .هل ميشه نمیدونسته چی بگه!ميگه ببخشيدبابات مرد،شرمنده
غضنفر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا مهندس بشه؟
غضنفرمیگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!
غضنفر تو ماشینش داشت رادیو پیام گوش می داد.
رادیو میگه: یه نفر داره بزرگراه رو برعکس رانندگی می کنه.
غضنفر میگه: آره! یکی دو نفر هم نیستن، همه دارن برعکس می یان!
يك ژايني بعد از 15 سال به يك مورچه ياد ميده كه با چوب غذا بخوره بد اون رو مياره تو ميدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور ميايستن تا نگاه كنند غضنفر داشته از اونجا رد مي شده مي بينه همه عقب وايستادن و يك مورچه هم اون وسط هست ميره باپا مورچه رو له ميكنه ميگه اخه مورچه هم ترس داره |